اوف دلم پره اساسییییییییییی

کی عکس عروسکت رو میذاری ببینیم. راستی اسمش چیه این دختر خانم؟

من فقط موندم برادرشوهر این وسط چکاره هست که حرف بزنه؟ بعدشم مادر دختر گناه که نکرده دختر شوهر داده . من که همسرم اصلا اجازه نداد مادرم سیسمونی بیاره گفت همین یه دونه بچه است خودم هرچیزی لازم بود براش میخرم.

فلفلیییییی جونم عزیزم می دونم که حق داری حرص بخوری عزیزم اما تنها راه مقابله با اونها بی تفاوتی و بی اهمیتی تو هستش ... چرا این همه حرص و جوش وارد شیرت می کنی ! ولشون کن بابا خدا رو شکر که همسرت می فهمه و ازت توقع نداره من جای تو باشم همون مهمونی معمولی یا هر کاری رو هم می خواستم براشون بکنم دیگه نمی کنم که بفهمن غرغرهاشون هیچ اهمیتی برام نداره و عین خیالم نیومده با نینیت خوش باش بوووووووووووووووووس

قربونه دلت برم فلفلم

چقدر عجیبن...این رسمها واسه غریبه هاست نه نوه خود ادم!. من زن دایی زایمان کرد خانواده خودش به کنار..خانواده شوهرش که ما میشیدم همه اونجا بودیم.خاله هام و دخترخاله هام و ...!. اهمیت نده بهشون از مادر و دخترت لذت ببر

بهتر که نیومدن... بیان هم یه جور اعصاب خردی داری... اونی که شعور نداره بهتره هر چی کمتر باهاش ارتباط داشته باشی

بابا نوه ست! این حرفا چیه؟ به نظرم زنگ بزن به خودشون و همه چی رو بگو اگه می دونی جنبه دارن! بعدشم اصلا خودتو سر اینجور چیزای بیخودی ناارحت نکن! تو الان یه مادری که فقط باید به نی نی شیر بدی...اون الان به تو وابسته ست...

سلام دوست خوبم وبلاگت واقعا عالیه ممون از مطالب خوبی که می نویسی لطفا اگه تونستی به وب منم سربزن و برام نظر بذار خوشحال میشم ممنون http://vaghtimiam.blagfa.com

منم رمز می خوام لطفا. چند بار تا حالا نوشتم رمز ولی ندادی[گریه]

سلام خانم. قدم نورسیده مبارک. به منم رمز میدی لطفا؟