خانه ای تمیز
خدا رو شکر کارگر خوب بود نمیگم فرز بود نه ! ولی تمیز بود
من و همسری هم حسابی خورده کاری ها رو کردیم
خب خیلی وقت بود خیلی جاها احتیاج به وایتکس داشت مثل سبدها و لیوانهای چینی
اوه اوه کشوها هم باید یه تصفیه حسابی میشد یه سال بود که وقت اینطوری نداشتم که سر حوصله بشینم و ببینم توشون چه خبره
کابینتها هم که به مرور هر روز ظهر یکیش تمیز و مرتبتر میشد
فقط از کارای خونه تکونی مونده یخچال و لوسترها
یه کمی هم خورده خرید مونده
دخترکم این هفته واکسن قبل مهد رو میزنه و از هفته دیگه راهی مهد میشه ایشالله
روزهای غربیه دلم برای این روزها تنگ میشه روزهای بی دغدغه گی که همش با دخترک بودم باز از بعد از عید کار و کار و کار شروع میشه اوفففففففففف
و دیگه معلوم نیست کی بتونم اینطور کنار دخترک باشم و تمام زیر زبرش رو ببینم و کیف کنم
جلوی چشمام بزرگ شه و من با دیدنش لذت ببرم
از بعد از عید 7 ساعت از من دوره هفت ساعت از بازی کردن و بزرگ شدنش
امکان دارد خیلی کارها بکند که من نبینم
خلاصه که انقدر این روزها میخوام همه کارها رو هم بکنم انگاری آخر زمانه !
ممنون از اینکه اینقدر با حوصله راهنمایی کرذیم ایشالله شمام با خونواده خوبت کلی سفرای خوب خوب برید و خوش و شاد بشین آره حتما هواشناسی رو نگاه میکنم راستی خوش به حالت من هنوز کارای خونه تکونیم مونده(البته من هنوز 6ماه نمیشه اومدم تو خونه خودم تقریبا وسایلم هنوز نوان[چشمک])